تو جمع چند تا متاهل بودم که حرف از قیمت طلا شد ذهن همگی رفت به سمت مهریه و شروع کردن از مهریه حرف زدن یکی گفت : نهایتش میزنم میکشمش دیه اش رو ميدم به هرحال ارزونتر درمیاد یکی گفت : هرچی مهریه سنگین تر باشه شبها هم ناز و عشوه بیشتر میان و. گفتم : اصلا خوب نیس برخی مسائل شخصی تو جمع بازگو بشه بعدا گفتن برو بابا تو مجردی و از این چیزها درکی نداری اصلا دردی نداری وگرنه خودتم تو بوق و كرنا ميكردي و. مهریه منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

خدمات آرایشی وزیبایی سالن آنیس روستای خوراوند اشعار آئینی مجیدیزدانی شهرری خرید اینترنتی پرفسور نیکا دکور دانلود رایگان کتاب هزار طلسم